
در محضر استاد فروغی (سلّمه الله)
اَدَب فنای جناب حُرّ
بسم الله الرّحمن الرّحیم
گاها ادبی که انسان با خدا و اولیای او رعایت می کند، موجب می شود تا انسان فانی شود.
مگر ماجرای حرّ را نشنیده ای؟! او چه داشت که به این توفیق عظیم نائل شد؟! تمام دارائی اش این بود که رئیس یک قبیله و فرمانده هزار نفر بود، اما در برابر ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) ادب را رعایت کرد و موجب شد تا فانی شود و بالا برود!
نقل است که مرحوم آیت الله العظمی حکیم (ره) مقابل قبر جناب حرّ فریاد می زد:
ای حرّ چه شده که شما به این مقام رسیده ای؟ چرا تو به زیارت من نمی آیی؟ من فرزند فاطمه ام و تو رئیس قبیله بوده ای، تو سواد نداشتی اما من آیت الله العظمی و مفسرّ قرآن هستم! فقه آل محمد در سینه من جمع است، آخر تو چه داشته ای که من با این اوصاف باید به زیارت تو بیایم؟! در حالی که قاعده این بود که تو بیایی!!
فرزند ایشان نقل می کنند که یک مرتبه صدایشان تغییر کرد و فرمود:
“السلام علیک یا حرّ”
دیدم پدرم گریه کردند و اشک بر روی گونه هایشان جاری شد، به ایشان گفتم چه شد؟ فرمودند:
فرزندم، حرّ به من سلام داد، آن چه که حرّ را بالا برد بصیرت او بود و ادب را با اباعبدالله الحسین (علیه السلام) رعایت کرد لذا در حضرت فانی شد.
وقتی سیدالشهدا(علیه السلام) خواست با همراهانش به مدینه بازگردد و حرّ مانع شد، حضرت فرمود:
«ثَکَلَتْکَ أُمُّکَ، ما تُرِیدُ؟»
مادرت به عزایت بنشیند، چه مى خواهى؟
و او در جواب گفت:
«أَمَّا لَوْ غَیْرُکَ مِنَ الْعَرَبِ یَقُولُهَا لِی وَ هُوَ عَلَى مِثْلِ الْحَالِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا مَا تَرَکْتُ ذِکْرَ أُمِّهِ بِالثُّکْلِ کَائِناً مَنْ کَانَ وَ لَکِنْ وَ اللَّهِ مَا لِی مِنْ ذِکْرِ أُمِّکَ مِنْ سَبِیلٍ إِلَّا بِأَحْسَنِ مَا نَقْدِرُ عَلَیْهِ» (بحارالأنوار، ج44، ص 377)
اگر کسى از عرب جز تو در چنین حالى که تو در آن هستى این سخن را به من میگفت من نیز هر که بود نام مادرش را به عزا گرفتن می بردم، ولى بخدا من نمى توانم نام مادر تو را جز به بهترین راهى که توانائى بر آن دارم ببرم.
این جا بود که خود را در حضرت فانی کرد. همین یک جمله سرنوشت حرّ را تغییر داد و او را حرّ کرد و آزادمرد شد.
آزادمرد شدن در این عالم کار هر کسی نیست، در لحظات پایانی زندگی اش وقتی که می خواست جان به جان آفرین تسلیم کند، اصحاب پیکر او را نزد حضرت آوردند. امام دست مبارک را به صورت حرّ کشید و فرمود:
«أَنْتَ الْحُرُّ کَما سَمَّتْکَ أُمُّکَ، وَ أَنْتَ الْحُرُّ فِى الدُّنْیا وَ أَنْتَ الْحُرُّ فِى الآخِرَهِ» (بحارالأنوار، ج45، ص 14)
تو حرّ و آزاده اى؛ چنان که مادرت تو را چنین نام نهاده و تو در دنیا آزاده اى و در آخرت نیز آزاده اى.
انسان وقتی از قید خودیت، منیت، بند هستی، دارایی و موجودیت خود گذشت به حریّت می رسد، کما این که حرّ از ریاست قبیله و آقایی و سرلشگری و اسم و رسم خود گذشت تا آن جا که امام حسین(علیه السلام) به او فرمود:
«أَنْتَ الْحُرُّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ»
تو آزاده ای هم در دنیا و هم در آخرت!
حر دارایی اش را در امام حسین(علیه السلام) فانی کرد.
انسان مرحله به مرحله باید هر چه دارد در راه وصال کامل فانی کند تا به کامل برسد که این جا راه وصول به خداست.
فانی شدن در کامل یعنی فانی شدن در خدا، فانی شدن در اسماء و صفات خداوند متعال.
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...