
در محضر استاد فروغی (سلّمه الله)
بال سرخ عروج
عزیزان مبادا از کسانی باشیم که از حیات طیبه انسانی غافل اند و داخل در زمره ظالمان شده و «یحوم حوم نفسه» [1] به دور نفس خویش طواف میکنند.
نوع بشر کعبه آمالشان نفسشان است و شبانه روز نفس خود را طواف میکنند.
اگر انسان نفس خود را کنار بزند حتما پیشرفت داشته و در هر مرحله ای به معرفت جدیدی از حیات خود نائل شده و آثار تازه ای در وجودش یافت میشود.
نمونه بارز این کسب معرفت و پیشرفت را می توان در یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام مشاهده کرد که بر نفس خویش غلبه کردند و آن قدر در مراحل تعالی بالا رفتند که با انسان کامل پیوند تام خوردند و خود در زمره انسان های کامل قرار گرفتند. در زیارت عاشورا خطاب به اصحاب امام حسین علیه السلام میگوییم:
«السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک؛ سلام بر تو و سلام بر ارواحی که به آستان تو حلول کردند.»
در این فراز از زیارت از شهدای کربلا به روح تعبیر شده است، یعنی انسان تا زمانی که روح محض نشود نمی تواند به انسان کامل متصل گردد.
باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی
چون سوی مستان می روی مستانه شو مستانه شو [2]
اگر این امر لازم نبود و پیوند جسمی و مادی امکان داشت به جای «السلام علیک و علی الارواح التی حلت بفنائک» باید گفته می شد: «السلام علیک و علی الاجساد التی حلت بفنائک»
پس بی تردید اصحاب حضرت که به ایشان پیوستند همگی روح محض بودند، یعنی تمامی شئون عالم بشریت را ترک کرده و از آن فاصله گرفته، همه توجهشان مبذول وجود مقدس امام حسین علیه السلام بود.
در پرده ی حجاب بود از وصال شمع
پروانه تا نمی شود از بال و پر جدا [3]
تا زمانی که انسان امیال نفسانی و دارایی های خود را فانی نکند او را به این مقام راهی نیست.
———————————————————–
[1] معانی الأخبار؛ ص ١٠۴
[2] دیوان شمس تبریزی
[3] صائب تبریزی
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...