
استاد معظم آیت الله فروغی (سلمهالله)
راز عبادت عاشقان (بخش دوم)
عدهای تاجرانه خدا را عبادت میکنند به جهت بهشت و نعیم آن و رهایی از آتش دوزخ میپرستند و خدای متعال نیز از سر لطف و رحمت خویش وعده ثواب و نعمت داده است، اما اگر به بطن واقع وارد شویم و با بینشی ژرف در آن نظر کنیم میفهمیم که این کار عبادت نیست بلکه معصیت است. لذا در حالت برخی اهل معرفت نقل شده است که از عبادتهای خود بلکه از استغفارهای خود نیز استغفار میکردند. معلوم است که ایشان بالا رفته و از مقامی بالاتر به اعمال پیشین خود نگاه کردهاند، در این حال است که میگویند:
ز هر چه غیر یار استغفرالله
ز بود مستعار استغفرالله (دیوان اشعار فیض کاشانی، غزل 844)
انسان باید به خود بازگردد و معرفتی حقیقی به خود پیدا کند. معرفت حقیقی به خود یعنی برسی به نقطه فقر وجودی خود و ببینی و بیابی که تو عین فقر هستی!
نوع بشر چون در مورد داراییهای خود احساس مالکیت میکنند و انانیت سراسر وجودشان را در برگرفته است، مُلک خدا را به او تسلیم نکرده و حقوق الهی را ادا نمیکنند، باید به خود آمده و بفهمیم که ملک؛ ملک اوست و خود ما نیز از آن او و ملک اوییم
روزی منزل آیت الله پهلوانی طلبهای وارد شد و با صدای بلند گفت: آقا آقا، فهمیدم، چه فهمیدی؟
فهمیدم که غاصب هستم! مشاهده کردم که همه عالم از آن خداست و علم، حیات، قدرت و وجود همه از اوست و غیر او در عالم ناداری بیش نیست و همه از افعال و صفات تا ذات محو اویند و فقط اوست که خدایی میکند بیش از این گمان میکردم همه اینها از من و مال من است اما اینک فهمیدم که یک عمر غاصبانه زندگی کردم!
این از آثار تجلیات حضرت دوست است که سالک را بیخود و سرمست میکند.
وقتی چنین حالی پیدا کردی و دانستی که ذره ذره عالم از مس و آهن تا آدم همه ملک حضرت حقاند آن موقع از طمع بهشت و ترس از جهنم گذر میکنی و شاکرانه سر سجود در محضر ذات ربوبی به خاک مینهی و در مقام توجه به جمال و زیبایی و ثنای حق مستقر خواهی شد و عبادت آدم عبادت عاشقانه و شاکرانه میشود آن موقع دیگر از عبادت خسته نمیشوی
چنانکه رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود: «عبادت من شاکرانه است»
«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یُصَلِّی حَتَّى یَتَوَرَّمَ قَدَمَاهُ وَ یَقُولُ أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُورا»ً(مصباح الشریعه، ص 170)
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) بقدری نماز مىخواند که پاهاى مبارکش متورم مىشد، و میگفت: «آیا من بنده سپاسگزار نباشم؟!»
این بیان حضرت نشان از توجه به جمال و زیباییهای لایتناهی حق تعالی است.
وقت رکوع مستی ما را زیاده کن
در سجده ساز ذروه اعلی مقام ما
وقـت قـنوت ذرهای از مـا به ما مـمـان
خود گوی و خود شنو ز لب ما پیام ما (دیوان اشعار فیض کاشانی،غزل 38)
اگر از خود خالی شدی از خدا پر خواهی شد آن موقع وجودت میشود شجره طورسینا که از او ندا برخواست ﴿إِنَّنِی أَنَا اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا﴾(طه،14) همانا! من خدایم که جز من معبودی نیست.
گر چهره بنماید صنم پر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صنم رو شانه شو رو شانه شو
تمام عالم مست حق است، آن رعدی که حرکت میکند و آن ابری که میبارد آن باغی که شکوفه میدهد، همه از کوه و دشت و صحرا از قطره تا دریا مست اویند که
«یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»(جمعه،1)
تسبیح حکایت از توجه به حقیقت مطلق در تمام عوالم وجود است. هیچ ذرهای در هیچ لحظهای از این توجه خالی نیست.
ساربانا اشـتـران بین سـر بـه سـر قـطـار مست
میر مست و خواجه مست و یار مست اغیار مست
باغبانا رعـد مطـرب ابـر سـاقـی گـشـت و شـد
باغ مست و راغ مست و غنچه مست و خار مست (دیوان شمس، غزل 39)
تهیه و تنظیم: گروه تحقیقی پژوهشی فروغ توحید
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...