
در محضر استاد فروغی (سلّمه الله)
زندگی آسمانی حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اهلبیت (علیهمالسّلام) دل انسان را بسوی خود جذب میکنند و باطن آیه مودت به این مطلب اشاره دارد «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»[1] بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوستداشتن نزدیکانم [اهل بیتم]؛ یعنی دل بدهید و دل بیاورید. دل که آمد، عقل و کل اعضاء و جوارح به صحنه میآیند. دل آدمی به هر جا میل کند، پای او هم به آنجا میرود. میلیونها انسان از راههای دور با پای پیاده به کربلا میروند، در زیارت ائمه(علیهمالسلام) این دل است که تن را با خود همراه میسازد. قبل از آن که جسم حرم این بزرگواران را زیارت کند، دل زیارت کرده و خواستههایش را گرفته و به وحدت رسیده است. دل، به وادی نور میرود و جسم و تن هم نورانی میشود.
هنگامی که نام اهلبیت(علیهمالسلام) برده میشود، دل به آن وادی رفته و انسان نمیتواند به دیگری دل بدهد، جایی که معشوق آمد همه چیز باطل میشود.
مگر میشود انسان در مجلس معشوق باشد و به غیر معشوق نگاه کند؟! اگر به غیر او توجه کرد معلوم است که عاشق نیست. عشق یعنی فنا شدن، از خود و بلکه از همه بریدن و به معشوق دل بستن.
ما به باطن آیه مودت نرسیدهایم و تنها مدعی هستیم و چیزی از خود نداریم.
حافظ میگوید:
بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود زمن که منم
یعنی خدایا بیا و هستی مرا بگیر، با وجود این که تو هستی حافظ هم بگوید من؟! اینکه برای خود نام و نشانی قائل هستیم، نشانه غفلت و بیمعرفتی و جهل ماست.
امام حسین(علیهالسلام) میفرماید: «إِلَهِی مَنْ کَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِیَ فَکَیْفَ لَاتَکُونُ دَعَاوِیهِ دَعَاوِی»[2] حقایق انسان ادعاست پس چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟! کسی که حقیقتش هیچ است، ادعا میکند! حقیقتش ادعاست ولی ادعا میکند! این ادعا هیچ در هیچ است. ما هیچ در هیچ هستیم و چیزی نیستیم و همهاش لطف آنهاست.
باید حقیقت را فهمید. این فهمیدن غیر از فهمیدن معمولی است و سلوک برای رسیدن به این فهم است. سلوک برای این نیست که فقط مطالب را بفهمیم بلکه انسان با خواندن هم میتواند میفهمد.
در عالم معنا فهمیدنِ سلوکی، خوردن است و موجب میشود انسان از حقایق بخورد، این معرفت غذای روح آدمی است.
بیمعرفت مباش که در من مزید عشق
اهل نظر معامله با آشنا کنند [3]
اگر کسی نسبت به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) معرفت پیدا کند، به حقیقت آیه مودت دست مییابد. زندگی حضرت زهرا (سلام الله علیها)، آسمانی بود. در ابتدای خطبه «فدکیه» گریه کردند بطوریکه همه اهل مجلس گریستند و قلب همه تحت اراده ایشان درآمد. بعد از آن که حضرت سکوت کردند همه ساکت شدند. راوی میگوید: ایشان بلند شدند و نگاهی به آسمان کرده و فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ عَلَى مَا قَدَّمَ مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَاهَا وَ سُبُوغِ آلَاءٍ أَسْدَاهَا وَ إِحْسَانِ مِنَنٍ وَالاهَا جَمَّ عَنِ الْإِحْصَاءِ عَدَدُهَا وَ نَأَى عَنِ الْمُجَازَاهِ أَمَدُهَا وَ تَفَاوَتَ عَنِ الْإِدْرَاکِ أَبَدُهَا اسْتَدْعَى الشَّکُورُ بِإِفْضَالِهَا وَ اسْتَحْمَدَ إِلَى الْخَلَائِقِ بِإِجْزَالِهَا وَ أَمَرَ بِالنَّدْبِ إِلَى أَمْثَالِهَا»[4] خداوند جهان را ستایش مىکنم و در برابر احسان و خوبیهای ظاهرى و معنوى او شاکرم، نعمتهاى او همه جهانیان را فرا گرفته و سفره احسان او در همه جا گسترده شده است، خیرات و خوبیهاى پروردگار از شماره و اندازه و احاطه افکار ما خارج است، و سپاسگذارى و تشکّر بر نعمت او موجب دوام و زیادی آن قرار داده شده، و تداوم و تواتر احسان او سبب حمد و ستایش او خواهد بود.
شروع کردند به وصف معشوق حقیقی و مجلس را غرق توحید کردند. در آن هنگام به آسمان نگاه کردند یعنی من زمینی حرف نمیزنم و به غیب وصلم! «نیستم ز اهل زمین، آسمانیام»
این یعنی سبک زندگی حضرت زهرا(سلام الله علیها) در ارتباط با خدا. ادراک اهلبیت (علیهمالسلام) فوق ادراک عقول است. برای ادراک سرّ، سنخیت لازم است، اگر میخواهی سرّ را بفهمی باید سرّ شوی، اگر میخواهی نور را درک کنی باید نور شوی.
ناریان مر ناریان را جاذباند
نوریان مر نوریان را طالباند [5]
تهیه و تنظیم: گروه تحقیقی پژوهشی فروغ توحید
————————————————–
[1]. شورى، 23
[2]. بحار الأنوار، ج95، ص 225
[3]. حافظ
[4]. بلاغات النساء، ص 27، دلائل الإمامه ص 111
[5]. مولوی
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...