
در محضر استاد فروغی (سلّمه الله)
صدق، راز همنشینی با ائمّه معصومین علیهم السّلام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
از بیانات استاد در سال 1389
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»(1)
اى کسانى که ایمان آوردهاید! از خدا پروا کنید و با صادقان باشید.
در این آیه شریفه خداوند تبارک و تعالی دو دستورالعمل اساسی برای اهل ایمان صادر فرمودهاند. میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» طرف خطاب مؤمنین هستند؛ «اتَّقُوا اللَّهَ»، اهل تقوا باشید، برمحور تقوا زندگی کنید. اینکه تقوا چه آثاری دارد، بحث بسیار مفصلی است که در خود قرآن آمده است. آثار عجیب معنوی و دنیوی بر تقوا مترتب است؛ یکی از آثار آن «بصیرت» است.
اثر دیگر آن در سوره اعراف چنین بیان شده: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»(2)
اگر همه ساکنین این مناطق اهل تقوا و ایمان میشدند، خداوند همه برکات آسمان و زمین را به روی آنان باز میکرد.
خودمان مانع نزول این برکات شدهایم، نفسانیت انسان کار را خراب کرده است. اگر دست آلوده بشر نباشد، همه چیز در عالم سالم و صحیح است و همه چیز در مسیر کمال انسان پیش میرود.
دستورالعمل دوم اینست که میفرماید: «وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»، شما باید یک همراه و همسفری هم داشته باشید. همه میدانیم که مسافریم اما همسفر «صادقین» هستند. ای اهل تقوا! با «صادقین» بیایید، با آنها مصاحبت داشته باشید. «صادقین» چه کسانی هستند که ما در کنار «تقوا» باید به آنها متصل شویم؟
صادق بودن به این نیست که تغییر مکان فیزیکی بدهیم و برویم در کنار «صادقین» بنشینیم، نه! بلکه دل را باید تغییر دهیم، دل باید سراغ صدق برود.
قرآن میفرماید: «وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً»(3)
خدایا داخل کن مرا در حال صدق، خارج کن مرا در حال صدق، خروج و ورود من صدق باشد؛ یعنی میخواهم در هر کاری وارد میشوم با صدق وارد شوم، از هر کاری خارج میشوم با صدق خارج شوم، صداقت داشته باشم.
باید تمام شئون انسان، «صدق» باشد. اگر درس میخوانم از روی «صدق» باشد، منبر میروم «صدق» باشد، حرف میزنم «صدق» باشد، اخلاقم در خانواده «صدق» باشد، رفاقتم «صادقانه» باشد. نباید درونم یک چیز خوابیده باشد و بیرون چیز دیگری! اگر تمام شئون انسان «صادقانه» باشد آن موقع میگوییم: «وَ اجْعَلْ لی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً» خدایا! از نزد خود برای من نیرویى یارى دهنده قرار ده. «سلطان» و «نصیر» حجت و امام هر زمانی است. وقتی که تمام شئون انسان صدق شد، خداوند حجتی برای او قرار میدهد و «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ» تحقق پیدا میکند و انسان با صادقین محشور میشود.
به عنوان مثال، همراه شدن با امام صادق(علیهالسلام)، «صدق» میخواهد.
حدیثی است معروف به حدیث «عنوان بصری»؛(4) عنوان بصری شخصی نود و چهار ساله بود که بهره زیادی از علما و فقهای مدینه برده بود اما یکمرتبه دلش گرفت و دید که با امام صادق(علیهالسلام) پیوند ندارد! فهمید که این علمها و کلاس رفتنها او را سیراب نکرده است. برای تغذیه دل، چیز دیگری لازم است.
عقل انسان را «برهان» سیراب میکند و دل او را «صداقت»؛ صفا، صمیمیت، اخلاص، فضایل اخلاقی، اینها هستند که دل را سیر میکنند. عنوان بصری سیراب نشد و در نود و چهار سالگی خدمت امام صادق(علیهالسلام) آمد. امام (علیهالسلام) فرمودند: «من مردی هستم تحت مراقبت دستگاه حکومتی (آزاد نیستم و وقتم در اختیار خودم نیست، و جاسوسان و مفتّشان مرا مورد نظر و تحت مراقبه دارند) و علاوه بر این، من در هر ساعت از ساعات شبانهروز، أوراد و اذکاری دارم که بدانها مشغولم. تو مرا از وِردم و ذِکرم باز مدار! و علومی را که میخواهی، از مالک بگیر و به نزد او رفت و آمد داشته باش، همچنانکه سابقاً با او رفت و آمد داشتی.»
حضرت به پیرمرد نود و چهار ساله گفت برو! عنوان بصری میگوید: «من از این جریان غمگین شدم و از نزد وی بیرون آمدم« با خود گفتم: «اگر حضرت در من قابلیت میدید مرا راه میداد» چند روز رفتم حرم حضرت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دو رکعت نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و گفتم: «خدایا قلب امام صادق(علیهالسلام) را به من متمایل نما» دوباره آمدم و در خانه حضرت را زدم، امام(علیهالسلام) اجازه ورود داد، رفتم و در مقابل حضرت نشستم. فرمود: کنیهات چیست؟ گفتم: «أبوعبدالله»
حضرت گفتند: «خداوند کنیهات را ثابت گرداند و تو را موفّق بدارد ای أبوعبدالله! حاجتت چیست؟»
من در این لحظه با خود گفتم: «اگر برای من از این دیدار و سلامی که بر حضرت کردم غیر از همین دعای حضرت هیچ چیز دیگری نباشد، همین برایم بسیار است!»
الهی گر بگویی بنده من ز عرش بگذرد خنده من
برای اینکه امام معصوم(علیهالسلام) انسان را تحویل بگیرد، باید تمام شئون آدمی صدق باشد. آنچه را که در ذهن و افکار انسان با صدق منافات دارد، باید دور ریخت، آن موقع «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ» محقق میشود و با امام صادق (علیهالسلام) پیوند خورده و سر سفره حضرت مینشیند.
ادب این سفره را باید رعایت کنیم. در حجره که نشستهای، اگر شب و روز هر آن دلت تکرار کند که: «فلانی تو شاگرد امام صادق(علیهالسلام) هستی و سرسفره او نشستهای»، همین جمله تو را نورانی میکند. همین جمله موعظه بزرگی است و حفاظی میشود در مقابل گناه. هر روز تکرار کن و تلقین کن به خودت تا دلت باور کند که تو شاگرد امام صادق(علیهالسلام) هستی، باور کن که باور، یاور آدمی است.
*خدایا ما را در دنیا و آخرت با اهل بیت(علیهمالسلام) محشور بفرما.
*از خطاهای همه ما در گذر.
تهیّه و تنظیم: گروه تحقیقی پژوهشی فروغ توحید
———————————————————
پینوشت
1. توبه، 119
2. اعراف، 96
3. اسراء، 80
4. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج1، ص 224
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...