
در محضر استاد فروغی (سلّمه الله)
غمخوار خویش باش غم روزگار چیست؟!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
باید غمخوار خویش باشیم، مبادا غم های بیرونی ما را ببلعد؟! برای خودمان روضه بخوانیم.
یک بار در اواخر عمر آیت الله پهلوانی(ره) خدمتشان رسیدم. ایشان دم در خانه مینشستند. علاوه بر این که عارف بودند، در زهد هم بینظیر بودند. اواخر عمر خیلی لاغر شده و نور چشمشان کم شده بود. ناراحتی قلبی داشتند و دکتر گفته بود 25 درصد قلبت کار میکند! از دیدن وضع ایشان ناراحت شده و گریه کردم. ایشان گفتند: «غمخوار خویش باش غم روزگار چیست؟!» فرمود: «برایم اشک نریز، من کار خودم را انجام دادهام و الان دارم میروم اما نصیحت میکنم:
پیوند عمر بند مویی است گوش دار غمخوار خویش باش غم روزگار چیست
برای خودت غصه بخور. چه قدر زیباست که انسان برای خود حقیقی و ابدیت و آدم شدن و رسیدن به کمالات معنوی غصه بخورد! غصه برای وصال حق سرمایه است.
مردی آمد خدمت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: زنم خیلی به من توجه دارد، وقتی از خانه بیرون میروم مشایعت میکند مثل اینکه به مسافرت میروم. وقتی بر میگردم، میبینم دم در منتظرم است. در خانه بسیار با من گرم میگیرد. گاهی که ناراحت و غصهدار هستم میگوید: «مرد! چه قدر محزونی! اگر غم روزی میخوری، نخور چون خداوند خودش کفیل شده «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»[1] به تعبیر یکی از بزرگان مورچهای که دائم در حال تلاش است، رازقش خداست. بلبلی که روی شاخه نشسته و دائم میخواند، رازق او هم خداست. ما این آیات را باور نکردهایم. این همه خداوند موعظه میکند ولی ما باز هم دلهره و نگرانی داریم. بعد میگوید: «اما اگر برای آخرت غصه میخوری امیدوارم این غصهات همیشگی باشد» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «این زن از عمّال الله یعنی از کارگزاران خدا در روی زمین است» کارگزاران توحید! «لَهَا نِصْفُ أَجْرِ الشَّهِیدِ» نصف اجر شهید برای چنین زنی نوشته میشود.[2]
غم توحید خیلی خوب است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَ قَلْبٍ حَزِین»[3] هر قلبی که حزن دارد محبوب خداست. و فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ مَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَى مِثْلِ طُولِ الْحُزْن» اى اباذر خداوند به هیچ عبادتى که بالاتر از حزن طولانى باشد بندگى نشده است. گاهی خدا انسان را گرفتار غم میکند تا او را صدا بزنیم. طبق این روایت هیچ عبادتی به پایه طول حزن نمیرسد که برای حقیقت غصه بخوری و همیشه مجلس روضه در دلت دایر باشد. فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ مَنِ اسْتَطَاعَ أَنْ یَبْکِیَ فَلْیَبْکِ» ای اباذر! هر کس استطاعت دارد گریه کند، بگو بگرید.
چه میشود که هر شب یک قطره اشک تقدیم خدا کنیم؟ فقط یک قطره! لااقل پلکها و مژههایت را تر کن.
بعد فرمود: «وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَلْیُشْعِرْ قَلْبَهُ الْحُزْنَ وَ لْیَتَبَاکَ» اگر توان گریه نداری، حزن را وارد قلبت کن تا آن را حس کند یا شعار قلبت حزن باشد و خودت را به گریه بزن. «إِنَّ الْقَلْبَ الْقَاسِیَ بَعِیدٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لکِنْ لایَشْعُرُون» قلبی که قسی هست، از خدا دور است اما نمیفهمید.[4]
قلب قسی از دایره توحید بیرون است، لذا روایت شده: «أَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله کَانَ دَائِمَ الْفِکْرِ» پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دائم الفکر بود «مُتَوَاصِلَ الْحُزْنِ» غمهایش به هم پیوسته بود.
«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِی وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِه»[5] مؤمن به ظاهر میخندد ولی درونش غوغاست! اگر هم به ظاهر مشغول ذکر نشدی، درونت باید غوغا باشد. سلوک یعنی همین. دائم در درونت ناله بزنی و خدا خدا کنی تا جواب بیاید: «لبیک عبدی لبیک»
———————————————————
[1] هود، 6
[2]. من لایحضره الفقیه، ج3، ص 389
[3]. کافی، ج2، ص99
[4]. مکارم الأخلاق، ص 462
[5]. بحارالانوار، ج66، ص410
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...