
در محضر استاد فروغی (سلّمه الله)
موقعیّت خود را پیدا کن!
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انسان باید در طول حیات خود این معرفت را پیدا کند و ببیند در این عالم در نگاه، کلام و تمام شئون زندگیاش باید در چه موقعیتی قرار بگیرد؟ باید خود را در آن موقعیت قرار داده و لحظهای از صاحب خود غفلت نکند، چرا که این عالم صاحبی دارد «بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه»(1)
آیا میخواهی در زندگی به فتح برسی؟ محال است خودت بتوانی، چرا که فتاح، خداوند است! او باید در را باز کند. هر وقت انسان تصور کرد که خودش فتاح است، غفلت و سقوط او آغاز میشود. ما هیچ و عدمیم! «ما للتراب و ربّ الارباب؟!» ما یک مشت خاکیم.
در بعضی از احادیث دیدم که خداوند در شب معراج با پیامبرش یک جمله فارسی سخن گفته است. فرمود: «چه کنم با یک مشت خاک جز این که او را بیامرزم؟!» ما مشتی خاک هستیم. اما درون این یک مشت خاک، پروردگار عالم، عالمی بنا کرده است که تمام عوالم در آن جمع است.
أتزعم انّک جرم صغیر و فیک انطوى العالم الأکبر(2)
امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «الصوره الانسانیه هی أکبر حجّه للَّه على خلقه و هی الکتاب الذی کَتَبَه اللَّه بیده»(3) بدان که صورت انسانى، بزرگترین حجت الهى است بر خلقش؛ و او همان کتابى است که آن را با دست خود نوشته است؛ این، حقیقت انسان است.
یا سبو، یا خم می، یا قدح باده کنند یک کف خاک درین میکده ضایع نشود
ببینید خداوند در میکده توحید، با مشتی خاک چه کرده است! به خودت نگاه کن، بگو من یک مشت خاکم، خدایا! چه طور میشود یک مشت خاک، فتاح شده و درها را باز میکند؟!
باید توجه داشت که تمام اذنها و اجازهها در عالم، به دست امام زمان(علیهالسلام) است. «بِکُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِکُمْ یَخْتِمُ اللَّه» باید اذن حضرت را بدست آوری. هر جا که باشی، باید توجهات به آقا باشد، چرا که کلید تمام قفلها بدست حضرت است و بواسطه او میتوانی به فتح برسی.
متاسفانه عناوین ظاهری، ما را به خود مشغول کرده است. با عناوین شناخته میشویم و همدیگر را میشناسیم. نباید بند این عناوین باشیم، مخصوصا ما طلبهها.
أمیرالمؤمنین علی(علیهالسلام) میفرماید: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»(4) بارهایتان را سبک کنید، بار سنگین بر خودتان نزنید. تعلقات را کنار بگذارید تا به مقصد برسید. مقصد، خود أمیرالمؤمنین(علیهالسلام) است. خود را به أمیرالمؤمنین(علیهالسلام) ملحق کنید. قرآن به ما یاد میدهد که به چه کسانی باید ملحق شویم. حضرت یوسف(علیهالسلام) با آن عظمتش به خدا عرض میکند: «تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحین»(5) در حالى که تسلیم [فرمانهاى تو] باشم جانم را بگیر، و به شایستگان مُلحقم کن.
در عالم کسانی هستند که انبیاء(علیهمالسلام) آرزو دارند به آنها برسند، آنها اهل بیت(علیهمالسلام) هستند.
خداوند خط و نشانی کشیده تا به ولایت برسی و در آن محو شوی، چرا که ما در عالم معنا کودک هستیم، فکر نکنید که بالغیم. فکر نکنید که سی ساله، چهل ساله و پنجاه سالهایم و چیزی یافتهایم، در عالم معنا حتی به دبستان هم نرفتهایم! باید بدنبال معرفت جدید باشی.
خداوند به حضرت داود(علیهالسلام) وحی فرمود: «جَدِّد السَّفینَهَ، فَإنَّ البَحرَ عَمیقٌ عَمیق»(6) ای داود! کشتی خودت را از نو بساز، با این کشتی کهنه دل به دریا نزن، یعنی با این معرفت کهنه طی طریق نکن.
خداوند مرحوم علامه جعفری(ره) را رحمت کند. این شعر را زیاد میخواندند:
بیزارم از آن کهنه خدایی که تو داری هر لحظه مرا تازه خدایی دگرستی
خداوند که تازه نمیشود، معرفتمان باید تازه شود. تا کی به این معرفت کهنه قانع میشوی؟! پس کی تغییر پیدا میکنی؟! «فَإنَّ البَحرَ عَمیقٌ عَمیق» این عالم، دریای عمیقی است، غرق میشوی! تعلقات را کنار بگذار تا به حقیقت برسی.
تهیه و تنظیم: گروه تحقیقی پژوهشی فروغ توحید
————————————————————
منابع:
1. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج4، ص 576
2. ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین، ج7، ص 219
3. تفسیر الصافی، ج1، ص 92
4. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص 242
5. یوسف/101
6. الجواهرالسنیه ص67
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...