بدون بندگی انسان را بالا نمیبرند. پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلّم) هرچه در زندگیاش دارد، شأنی از شئون بندگی اوست. او آینه عبودیّت برای همگان است.
تمام جمال خدا در اهل بیت (علیهم السّلام) جمع است و لذا دستور خداوند است که به آنها محبّت داشته باشیم؛ چون محبّت در جایی است که جمال باشد.
محبّت الهی، بشریّت انسان را تبخیر می کند؛ مگر نه این است که آب وقتی تبخیر شد به ابر تبدیل میشود و به زمینهای مرده میبارد و همه را زنده میکند. به همین نحو نیز هرگاه محبّت، انسان را تبخیر کرد، او نیز بر همه عالم میبارد!
انسان وقتی در جاده محبّت قرار گرفت، یخهای سخت بشریّت او ذوب شده و از سردی خارج میشود؛ در این هنگام چشمه حیات ابدی از جان انسان جاری میشود و رفته رفته انسان میبیند که همانند آبی زلال است و در مراحل بعدی می بیند که بِسان رودخانهای به حرکت درآمده است. این جاست که هم خودش زنده شده و هم دیگران را زنده میکند!
اگر انسان از درون به آب حیات برسد، پیرامونش را احیاء مى کند.
گاهى خدا مؤمن را مى دواند تا درونش را پر کند، یعنى وجودش را پر کند و به دریا متصل اش سازد. اما دریا کجاست؟ توحید.
فضیلت انسان وقتى به ظهور مى آید که عمل او موجب صعود روحش شود.
«إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ» (فاطر 10)
سیر کلمه طیّب به طرف خداوند است، مقصدش خداست، کلمه طیّب یعنى روح و جان پاک.
حىّ یعنى اینکه به سمت خدا بروى. حىّ یعنى اینکه در جاذبه کمال توحید باشى. حیات برتر در جاذبه کمال برتر قرار دارد.
اتصال به مکتب ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) یعنى اتصال به تمام کمالات انسانى که تمامی کمالات در وجود ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) جمع است.
درس عاشورا این است که اى انسان! به زندگى ات معنا بده!
زمانی زندگى معنادار مىشود که انسان خود را به جذبه توحید عرضه کند.
حیات و مرگ اهل بیت (علیهم السّلام) همه بر محور توحید و الله است؛ به همین خاطر است که حماسه ساز هستند و همواره ماندگارند و از بین نمیروند.
قرآن را بنوشید و جرعه جرعه سر بکشید؛ وقتی قرآن را می خوانید، [باید آیات آن را با لذّت] تناول کنید زیرا قرآن خوردنی است؛ [آیات] آن را مزمزه نکنید، با مزمزه کردن غذا معده آدم پر و شکمش سیر نمی شود و آدم سیراب نمی شود.
اگر در سفره غذا را مزمزه کنید ، آیا احساس سیری می کنید؟ آیا سیراب می شوید؟
گاهی بعضی ها در دوازده ماه سال یک آیه هم نمی خوانند … بعضی وقت ها اصلاً قلب انسان می ایستد که خدایا تو صحبت می کنی؟
الله اکبر! الله اکبر! الله با من سخن می گوید!
آدم اصلاً متحیر می ماند که من در مقابل عظمت این قرآن چه کنم؟!
انسان باید به رابطه خودش با خود، با خدا، با انسانهاى دیگر و با طبیعت معرفت داشته باشد و حقوق آنها را رعایت نماید تا رشد پیدا بکند.
اینجا محل آدم شدن است! گاهى خداوند از انسان گلایه مىکند و میفرماید:
« ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلهِ وَقارا » (نوح/13)
چرا مرا به عظمت یاد نمىکنید؟! چه شده؟! از من بدی دیدهاید؟!