تنبیه و نکته
بدان که در وجه تقدیم ایاک نعبد بر و ایاک نستعین ، با آن که به حسب قاعده باید ((استعانت )) در عبادت مقدم بر خود ((عبادت )) باشد ، گفته اند که ((عبادت )) بر ((استعانت )) مقدم شده نه بر ((اعانت )) ؛ و گاهی اعانت بی استعانت شود و نیز چون این دو به هم مرتبط هستند ، در تقدیم و تاءخیر فرقی نکند ، کما یقال : قضیت حقی فاحسنت الی احسنت الی فقضیت حقی (103) . و نیز استعانت برای عبادت مستاءنفه است نه عبادت واقعه و برودت این وجوه بر ارباب ذوق پوشیده نیست .
و شاید نکته آن باشد که حصر استعانت به حق تعالی به حسب مقام سلوک الی الله متاءخر است از حصر عبادت ؛ چنانچه واضح است که بسیاری از موحدین در عبادت و حاصرین عبادات را به حق ، در استعانت مشرکند و حصر استعانت به حق نکنند ؛ چنانچه از بعض ارباب تفسیر نقل نمودیم که حصر استعانت حقیقی نیست . پس ، حصر در عبادت ، به معنی متعارف ، از اوایل مقامات موحدین است ؛ و حصر استعانت ترک غیر حق است مطلقا .
و پوشیده نباشد که مقصود از ((استعانت )) فقط استعانت در عبادت نیست بلکه استعانت در مطلق امور است ؛ و این پس از رفض اسباب و ترک کثرات و اقبال تام علی الله است و به عبارت دیگر ، حصر ، ((عبادت )) حق خواهی و حق طلبی است و ترک طلب غیر است ؛ و حصر ((استعانت )) حق بینی و ترک رؤ یت است و ترک رؤ یت غیر ، در مقامات عارفین و منازل سالکین ، مؤ خر از ترک طلب غیر است .
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...