اهمیّت و فضیلت سوره حمد
ففاتحه الکتاب التکوینی الالهی الذی صنفه ، تعالی جده ، بید قدرته الکامله ، التی فیها کل الکتاب ، بالوجود الجمعی الالهی ، المنزه عن الکثره المقدس عن الشین و الکدوره : بوجه هو عالم العقول المجرده و الروحانیین من الملائکه ، والتعین الاول للمشیئه و بوجه عباره عن نفس المشیئه ، فانها مفتاح غیب الوجود و فی الریاره الجامعه : ((بکم فتح الله ))(255) لتوافق اءفقهم علیهم السلام ، لاءفق المشیئه ، کما قال الله تعلی .
پس سرآغاز کتاب تکوینی الهی خداوند ، که بلند است مقام جلال و عظمت او ، با دست قدرت کامل خویش نگاشته ، و تمام کتاب به طریق وجود جمعی الهی ، که از کثرت منزه است و از پیرایه و کدورت مبرا ، در آن هست ، از یک نظر همان عالم عقول مجرد و ملائکه روحانی و تعین اول مشیت است و از نظر دیگر نفس مشیت است ، که مشیت خود کلید غیب الوجود است و در زیارت جامعه آمده است : ((خدای به توسط شما آغاز کرد)) زیرا افق وجودی ائمه معصوم ، موافق افق مشیت الهی است همان طور که خداوند این معنا را چنین حکایه عن هذاالمعنی : ثم دنا فتدلی فکان قاب قوسین اءو اءدنی (256) . و هم ، علیهم السلام ، من جهه الولایه متحدون : اءولنا ، محمد ، اءوسطنا محمد ، آخرنا محمد ، کلنا محمد ، کلنا نور واحد(257) .
و لکون فاتحه الکتاب فیها کل الکتاب ، و الفاتحه باعتبار الوجود الجمعی فی (بسم الله الرحمن الرحیم ) و هوفی باء((بسم الله )) و هو فی نقطه تحت الباء ، قال علی علیه السلام ، علی ما نسب الیه : (( ((اناالنقطه (258))) و ورد : بالباء ظهرالوجود و بالنقطه تمیز العابد عن المعبود .
و خاتمه الکتاب الالهی و التصنیف الربانی عالم الطبیعه و سجل الکون (و هذا) بحسب قوس النزول ، والا فالختم و الفتح واحد ؛ فان ما تنزل من سماءالالهیه عرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنه مما حکایت فرموده است : ((پس نزدیک و نزدیکتر شد ، پس به اندازه طول دو کمال یا کمتر بود)) و ائمه معصوم از نظر ولایت متحدند : ((آغاز و میان و انجام ما محمد است ، همه محمدیم و همه یک نوریم)) .
و از آن رو که تمام کتاب در سوره فاتحه است و فاتحه به اعتبار وجود جمعی در ((بسم الله الرحمن الرحیم )) و آن بای ((بسم الله )) و آن در نقطه زیر ((باء)) علی علیه السلام ، آن طور که به وی نسبت دهند فرمود : ((نقطه منم )) و آمده است که ، ((وجود با ((با)) پدید آمده و عابد با نقطه زیر ((با)) از معبود جدا شد)) .
و خاتمه این کتاب الهی و این تصنیف ربانی ، عالم طبیعت و جهان ناپایدار حوادث و زمانیت است و این به حسب قوس نزول است وگرنه که سرانجام و سرآغاز یکی است ؛ زیرا آنچه از آسمان الوهیت فرود آمده ، در روزی که به اندازه تعدون ، و هذا وجه خاتمیه النبی المکرم و الرسول الهاشمی المعظم الذی هو اول الوجود ، کما ورد : ((نحن السابقون الاخرون ))(259) .
و بین فاتحه الکتاب و خاتمته سور و آیات و ابواب و فصول فان اعتبرالوجود المطلق ، و التصنیف الاالهی المنسق بمراتبه و منازله کتابا واحدا ، یکون کل عالم من العوالم الکلیه بابا و جرء من ابوابه و اجزائه و کل عالم من العوالم الجزئیته سوره و فصلا ، و کل مرتبه من مراتب کل عالم او کل جزء من اجزائه آیه و کلمه و کاءن قوله تعالی (و من آیاته اءن خلقکم من تراب ثم اذ اءنتم بشر تنتشرون (260)) الی آخرالایات ، راجع الی هذا الاعتبار .
و ان اعتبرت سلسله الوجود کتبا متعدده و تصانیف متکثره ، یکون کل هزار سال می شمریم به سوی او بالا رفته است در این وجه خاتمیت نبی مکرم و رسول هاشمی مکرم است ، که اوست اول وجود ، چنان که وارد شده : ((پیشی گیرندگان پس آینده ماییم )) .
و میان سرآغاز و پایان کتاب الهی سوره ها و آیه ها و بابها و فصلهایی هست . پس اگر وجود مطلق و این تصنیف منظم الهی را با مراتب و منازلی که دارد ، کتاب واحدی به شمار آوردیم . هر یک از عوالم جزیی ، سوره ای و فصلی ، و هر یک از مراتب هر عالم یا هر جزء از اجزای آن ، آیه ای و کلمه ای خواهد بود و شاید که قول خداوند تعالی : ((و از نشانه های اوست که شما را از خاک آفرید پس آن گاه شما بشرهایی هستید که در زمین می پراکنید . . . )) بدین اعتبار راجع باشد و اگر سلسله وجود را کتابهای بسیار و مصنفات بی شمار بیانگاریم ، هر عالم عالم کتابا مستقلا له ابواب و آیات و کلمات ، باعتبار المراتب و الانواع و الافراد و کاءن قوله تعالی (لا رطب و لایابس الا فی کتاب مبین (261)) بحسب هذاالاعتبار .
و ان جمعنا بین الاعتبارین یکون الوجود المطلق کتابا له مجلدات ، کل مجلد ، له ابواب و فصول و آیات و بینات .
شرح دعای سحر ، ص 52 – 53
کتابی خواهد بود مستقل که بابها و آیه ها و کلماتی دارد به اعتبار مراتب و انواع و افراد خود و شاید که قول خداوند تعالی ((هیچ تر و خشکی جز آن که در کتابی روشنگر هست )) ناظر به این اعتبار باشد .
و اگر هر دو اعتبار را با هم بیامرزیم ، وجود مطلق کتابی خواهد بود که دارای مجلداتی است ، هر یک مشتمل بر بابها و فصلها و آیه ها و بینه ها .
سوره حمد که در قرآن هست و اولین سوره است و برای نماز قرار دادند و نماز بدون حمد ، گفتند نماز نیست (262) ، همین سوره حمد تمام معارف درش هست منتها آن که نکته سنج باشد ، باید درش تاءمل کند . خوب ؛ ما اهلش نیستیم ما می گوییم که الحمدلله یعنی شایسته است . الحمدلله رب العالمین یعنی شایسته است خدا که همه حمدها برای او باشد اما قرآن این را نمی گوید قرآن می گوید که اصلا حمدی واقع نمی شود در جایی ، الا برای خدا ، آن هم که بت پرست است حمد است ، آن هم برای خداست ، خودش نمی داند . اشکال ، ندانستن و جهالت ماهاست . آن که می گوید که ایاک نعبد وایاک نستعین نه معنایش این است که ما همه استعانت از تو انشاءالله می خواهیم واینها ، نخیر!بالفعل این طوری است که به غیر خدا ، استعانت اصلا نیست ، اصلا قدرت دیگر نیست چه قدر دیگر ما داریم غیر قدرت خدا؟ آن که تو داری غیر از قدرت خداست ؟ نه این است که ما انشاءالله عبادت می کنیم برای خدا ، ان شاءالله استعانت می کنیم از خدا واقعیت این طوری است ، واقعیت این است که عبادت به غیر خدا ، مدح ، اصلا در دنیا به غیر خدا واقع نمی شود ، هیچ مدحی . اینهایی که مدح می کنند از مثلا شیاطین و سلاطین و امثال اینها ، اینها نمی فهمند که اینها مدح خداست . اینها غفلت از این دارند ، لکن مدح به کمال است ، مدح برای نقصان نیست مدح برای کمال است و آن هایی که هر کس از هرکس استعانت ، ستعانت از خداست این سوره ، این را می گوید و اگر برای اهلش – آنهایی که اهل مسائل هستند – همین یک سوره قرآن تحقق پیدا بکند ، تمام مشکلات حل می شود ، برای این که وقتی انسان دید که همه چیز از اوست ، دیگر از هیچ قدرتی نمی ترسد ما که از قدرت ها می ترسیم برای این است که خیال میکنیم قدرت این است وقتی انسان قدرت را قدرت او دانست ، وقتی انسان همه چیز را از او دانست . این دیگر نمی تواند که از دیگری بترسد همه خوف های ما از باب این است که نفهمیدیم که قدرت ، یک قدرت است و آن قدرت هم برای نفع همه است ، آن قدرت هم برای نفع همه افراد و جامعه و تمام بشر / آن قدرت / به کار گرفته شده است ، برای نفع آنهاست .
بیانات امام (س ) در تاریخ 5 / 6 / 64 صحیفه نور ، ج 19 ، ص 21 .
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...