هجرت عظمی
و بعد از این باید سالک از وجود خود مهاجرت نموده و آن را بالمرّه رفض کند و آن مسافرت به عالم وجود مطلق است . و به این مرحله ناظر است گفتار بعضی از بزرگان که : دع نفسک و تعال . [74] و نیز اشاره به این مرحله است قوله تعالی : فَادْخُلی فی عِبَادی – وَ ادْخُلی جَنَّتی [75] چه «و ادخلی جنّتی» بعد از «فادخلی فی عبادی» آمده است ، و خطاب یا ایّتها النّفس المطمئنّه خطاب به نفسی است که از جهاد اکبر فارغ و به عالم فتح و ظفر که مقرّ اطمینان است داخل شده است . و چون هنوز از مجاهده عظمی فارغ نشده است و آثار وجودی او باقی است و غایت اضمحلال آن موقوف بر تحقّق جهاد اعظم است لهذا هنوز از تحت تسلّط و قهر خارج نشده و در مضمار «ملیک» و «مقتدر» که دو اسم خداوند عظیم است جای دارد : فی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ [76]
و پس از این مرحله باید سالک با آثار ضعیف وجود خود در مجادله برآمده و بقایای آن را که خود را مخفی داشته اند بالمرّه نابود و ریشه کن سازد تا بتواند در بساط توحید مطلق قدم گذارد . و این عالم ، عالم فتح و ظفر است .
و بدین وسیله عوالم دوازده گانه طیّ شده و چنین کسی که از هجرت عظمی و جهاد اعظم گذشته و فاتح و مظفّر شده است وارد عالم خلوص خواهد شد و در مضمار انّا لِلّهِ وَ انّا الَیْهِ راجِعُونَ [77] وارد شده قیامت عظمای انفسیّه بر او قائم ، از اجسام و ارواح و جمیع تعیّنات گذشته و از همه فانی شده و قدم در عالم لاهوت نهاده و از تحت کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ [78] بیرون می رود .
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...