در بیان سلسله مشایخ و اساتید مؤلف در معارف الهیه
حقیقت عرفان از امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام مأثور است ، و طرقی که یدا بید این حقیقت را نشر داده اند از یکصد متجاوز است ولی اصول دسته های تصوّف از بیست و پنج دسته تجاوز نمی کند و تمام این سلسله ها منتهی به حضرت علیّ بن ابی طالب علیه السّلام می گردد ، و فقط در بین این بیست و پنج فرقه دو سه فرقه از خاصّه می باشند و بقیّه همگی از عامّه اند ، و بعضی از آنها سلسله شان به «معروف کرخی» و از او به امام رضا علیه السّلام منتهی می گردد . ولی طریقه ما که همان طریقه مرحوم آخوند است به هیچ یک از این سلسله ها منتهی نیست .
اجمال مطلب آنکه : در حدود متجاوز از یکصد سال پیش در شوشتر عالمی جلیل القدر مصدر قضاء و مراجعات عامّه بوده است به نام آقا سیّد علی شوشتری . ایشان مانند سایر علمای اعلام به تصدّی امور عامّه از تدریس و قضاء و مرجعیّت اشتغال داشته اند .
یک روز ناگهان کسی در منزل را می زند ، وقتی که از او سؤال می شود می گوید : در را باز کن کسی با شما کاری دارد . مرحوم آقا سیّد علی وقتی در را باز می کند می بیند شخص جولائی ) بافنده ای) است ، می گوید : چکار دارید ؟ مرد جولا در پاسخ می گوید : فلان حکمی را که نموده اید طبق دعوی شهود به ملکیّت فلان ملک برای فلان کس ، صحیح نیست . آن ملک متعلّق به طفل صغیر یتیمی است و قباله آن در فلان محلّ ، دفن است .
این راهی را که شما در پیش گرفته اید صحیح نیست و راه شما این نیست . آیه الله شوشتری در جواب می گوید : مگر من خطا رفته ام ؟ جولا می گوید : سخن همان است که گفتم . این را می گوید و می رود . آیه الله در فکر فرو می رود این مرد که بود ؟ و چه سخنی گفت ؟ در صدد تحقیق برمی آید ، معلوم می شود که در همان محلّ قباله ملک طفل یتیم مدفون است و شهود بر ملکیّت فلان ، شاهد زور بوده اند . بسیار بر خود می ترسد و با خود می گوید : مبادا بسیاری از حکمهائی را که داده ایم از این قبیل بوده باشد ، و وحشت و هراس او را در می گیرد . در شب بعد همان موقع جولا در می زند و می گوید : آقا سیّد علی شوشتری راه این نیست که شما می روید . و در شب سوّم نیز عین واقعه به همین کیفیّت تکرار می شود و جولا می گوید : معطّل نشوید ، فورا تمام اثاث البیت را جمع نموده ، خانه را بفروشید و به نجف اشرف مشرّف شوید و وظائفی را که به شما گفته ام انجام دهید ، و پس از شش ماه در وادی السّلام نجف اشرف به انتظار من باشید . مرحوم شوشتری بی درنگ مشغول انجام دستورات می گردد ، خانه را می فروشد و اثاث البیت را جمع آوری نموده و تجهیز حرکت خود را به نجف اشرف می کند . در اوّلین وحله ای که وارد نجف می شود در وادی السّلام هنگام طلوع آفتاب ، مرد جولا را می بیند که گوئی از زمین جوشیده و در برابرش حاضر گردید و دستوراتی داده و پنهان شد . مرحوم شوشتری وارد نجف اشرف می شوند و طبق دستورات جولا عمل می کنند تا می رسند به درجه و مقامی که قابل بیان و ذکر نیست . – رضوان الله علیه و سلام الله علیه – .
مرحوم آقا سیّد علی شوشتری برای رعایت احترام مرحوم شیخ مرتضی انصاری به درس فقه و اصول او حاضر می شوند و مرحوم شیخ هم در هفته یکبار به درس مرحوم آقا سیّد علی که در اخلاق بوده است حاضر می شدند ، و پس از فوت مرحوم شیخ ) ره) مرحوم شوشتری ) ره) بر مسند تدریس شیخ می نشینند و درس را از همانجا که مانده بود شروع می کنند ولی عمر ایشان کفاف ننموده و پس از شش ماه به رحمت ابدی حضرت ایزدی پیوستند . در خلال این شش ماه مرحوم شوشتری به یکی از شاگردان مبرّز حوزه مرحوم انصاری به نام آخوند ملا حسین قلی درجزینی همدانی – که از مدّتها قبل در زمان مرحوم شیخ با ایشان رابطه داشته و استفاده اخلاقی و عرفانی می نموده است و اینک پس از مرحوم شیخ عازم بر تدریس بوده و حتّی تتمّه مباحث شیخ را که خود نیز تقریرات آن مباحث را نوشته بود می خواست دنبال کند – کاغذی نوشته و در آن متذکّر می گردد که این روش شما تامّ و تمام نیست و شما مقامات عالیه دیگری را باید حائز گردید ، تا اینکه او را منقلب نموده و به وادی حقّ و حقیقت ارشاد می نماید .
آری مرحوم آخوند که از سالیانی چند قبل از فوت مرحوم شیخ از محضر مرحوم آقا سیّد علی در معارف الهیّه استفاده می نمود ، در اخلاق و مجاهده نفس و نیل به معارف الهیّه سرآمد اقران و از عجائب روزگار شد . مرحوم آخوند نیز شاگردانی بس ارجمند تربیت نمود که هر یک اسطوانه ای از معرفت و توحید و آیتی عظیم به شمار می آمدند . از مبرّزترین شاگردان مکتب آخوند مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و مرحوم آقا سیّد احمد کربلائی طهرانی و مرحوم آقا سیّد محمّد سعید حبّوبی و مرحوم حاج شیخ محمّد بهاری را باید نام برد .
استاد بزرگوار عارف بی بدیل مرحوم حاج میرزا علی آقا قاضی تبریزی – رضوان الله علیه – از شاگردان مکتب مرحوم آقا سیّد احمد کربلائی هستند . اینست سلسله اساتید ما که به مرحوم شوشتری و بالأخره به آن شخص جولا منتهی می شود ، ولی آن مرد جولا چه کسی بوده و به کجا ارتباط داشته و این معارف را از کجا و به چه وسیله به دست آورده هیچ معلوم نیست .
باری رویّه مرحوم استاد ، آقای قاضی نیز طبق رویّه استاد بزرگ آخوند ملا حسین قلی همان طریق معرفت نفس بوده است و برای نفی خواطر در وهله اول توجّه به نفس را دستور می داده اند ، بدین طریق که سالک برای نفی خواطر باید مقدار نیم ساعت یا بیشتر را در هر شبانه روز معیّن نموده و در آن وقت توجّه به نفس خود بنماید . در اثر این توجّه رفته رفته تقویت پیدا نموده و خواطر از او نفی خواهد شد ، و رفته رفته معرفت نفس برای او حاصل شده و به وطن مقصود خواهد رسید ، ان شاء اللّه .
اکثر افرادی که موفّق به نفی خواطر شده و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفّا کنند و بالأخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است در یکی از این دو حال بوده است : اوّل در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن ، که چه کسی در حقیقت قاری قرآن است و در آن وقت بر آنان منکشف می شده است که قاری قرآن خداست جلّ جلاله .
دوّم از راه توسّل به حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السّلام زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا عنایتی عظیم است .
و بنابر آنچه ذکر شد دو امر مهمّ در تجلّی سلطان معرفت دخالتی عظیم دارد : اوّل مراقبه به انحاء مراتبها ، دوّم ، توجّه به نفس . چون سالک به این دو امر اهتمام نماید کم کم متوجّه می شود که کثرات این جهان از یک چشمه سیراب می شوند و هر چه در عالم صورت تحقّق به خود بگیرد همه آنها از یک مصدر است ، و در هر موجودی هر مقدار نور و جمال و بهاء و کمال باشد از آن سرچشمه افاضه شده است ، و به هر موجودی آن مصدر عظیم به قدر سعه وجودی او که همان قوابل ماهوی اوست نور وجود و جمال و عظمت افاضه نموده است ، و به عبارت دیگر از جانب فیّاض مطلق فیض به طور اطلاق بدون قید و شرط و حدّ افاضه می شود و هر موجودی به قدر ماهیّت خود از آن اخذ می کند .
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...