صراط مستقیم یعنی جمع میان ظاهر و باطن
و از اینجا بدست می آید که عدّه ای که به ظاهر پرداخته و از عبادیّات و اعمال حسنه فقط به فعل قالبی اکتفا کنند و از مغز و جوهره به پوست قانع گردند چقدر از کعبه مقصود دور و از جمال و لقای او مهجورند .
و همچنین عدّه ای که به معنای فقط گرویده و از اتیان اعمال حسنه و عبادات شرعیّه شانه خالی کنند چقدر از متن واقع کناره بوده ، و از حقیقت به مجاز ، و از واقع به تخیّل و توهّم قناعت کرده اند .
مگر نه آنست که نور خدا در تمام مظاهر عالم امکان ساری و جاری است ؟ پس چرا بدن را از عبادت معاف داریم و این عالم جزئی را از تجلّی انوار الهیّه تعطیل نمائیم ؟ و به الفاظ وصول و لبّ و مغز و عبادت قلبی اکتفا کنیم ؟
آیا این عبادت فقط از یکسو نیست ؟
أمّا النّمط الأوسط و امّت وسط آن دسته ای هستند که جمع بین ظاهر و باطن نموده و تمام درجات و مراتب وجودی خود را به عبادت و انقیاد حضرت محبوب واداشته و در این سفر ملکوتی تجهیز می کنند .
ظاهر را عنوان باطن ، و باطن را جان و حقیقت ظاهر نموده ، و هر دو را با یکدیگر چون شیر و شکر بهم درآمیخته اند ، از ظاهر ، مرادشان وصول به باطن ، و باطن را بدون ظاهر هباء منثورا شمارند .
اللّهُمَّ نوّر ظاهری بطاعتک ، و باطنی بمحبّتک ، و قلبی بمعرفتک ، و روحی بمشاهدتک ، و سرّی باستقلال اتّصال حضرتک ، یا ذا الجلال و الإکرام . [3] و [4]
و از همین جا روشن می شود که برای تکمیل نفس و طیّ مدارج و معارج کمال انسانیّت اکتفا به علوم الهیّه ذهنیّه تفکیریّه مانند تعلیم و تعلّم فلسفه به هیچ وجه من الوجوه کافی نخواهد بود ، چون ترتیب قیاس و برهان بر اساس منطق صحیح و مقدّمات صحیحه نتیجه اقناعیّه برای ذهن می دهد ، ولی قلب و روح را اشباع نمی کند و روان را از تشنگی و عطش وصول به حقایق و شهود دقایق سیراب نمی سازد .
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...