فطری بودن گرایش به عوالم غیب
حسّ دین دوستی و گرایش به عوالم غیب و کشف اسرار ماوراء طبیعت جزء غرائز افراد بشر است ، و می توان این غریزه را ناشی از جاذبه حضرت ربّ ودود دانست که عالم امکان بالأخصّ انسان اشرف را به مقام اطلاق و نامتناهی خود می کشد ، و مغناطیس جان ، همان جان جان است که از آن به جانان و حقیقه الحقائق و اصل قدیم و منبع جمال و مبدأ الوجود و غایه الکمال تعبیر کنند .
الکلّ عباره و أنت المعنی یا من هو للقلوب مغناطیس [1]
این جذبه مغناطیسیّه حقیقیّه که نتیجه و اثرش پاره کردن قیود طبیعیّه و حدود انفسیّه و حرکت به سوی عالم تجرّد و اطلاق و بالأخره فنای در فعل و اسم و صفت و ذات مقدّس مبدأ المبادی و غایه الغایات و بقای هستی به بقای حضرت معبود است از هر عملی که در تصوّر آید عالی تر و راقی تر است .
جذبه من جذبات الرّحمن توازی عباده الثّقلین . [2]
انسان در کمون ذات و سرشت خود حرکت به سوی این کعبه مقصود و قبله معبود را می یابد و به نیروی غریزی و فطری الهی بار سفر می بندد و با تمام شراشر وجود بدین صوب رهسپار می شود . لذا تمام اعضاء و جوارح او باید در این سفر به کار افتد .
عالم جسم و مادّه او که طبع اوست ، و عالم ذهن و مثال او که برزخ اوست ، و عالم عقل و نفس او که حقیقت اوست همه باید در این سفر وارد گردند و با یکدیگر تشریک مساعی کنند .
بدن باید وجهه خود را رو به کعبه نموده ، در حال نماز به قیام و رکوع و سجود در آید ، ذهن باید از خاطرات ، خود را مصون داشته و رو به سدره المنتهی کند ، و روح باید غرق انوار حریم حرم الهی گردد و درون حرم آمن حضرت احدیّت محو و مدهوش شود .
این مطلب را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید ...