یکی گوی یکی جوی
محبت بر عالم وجود، حکم میراند
بگذار فقط خدا، همنشین و جلیس دلت بشود
لیس فی الدیار غیره دیار
اگر خیالت را تطهیر نکنی،دچار عشق های کاذب و دروغین می شوی
هست یار و نیست غیر از یار واحدی جلوه کرد شد بسیار
گر نبرم ناز دوست کیست که مانند اوست
عمیت عین لا تراک علیها رقیبا
الله اکبر، کبریاء مال اوست
خدایا، نازت را باید کشید